از اوایل سال گذشته به این سو و با گرانی های سرسام آوری که طی دوسال گذشته بوجود آمده است مسئله معیشت میلیونها خانواده کارگری و دیگر اقشار زحمتکش جامعه بیش از هر زمان دیگری در مرکز توجه همگان قرار گرفته است و بیش از همیشه این پرسش مطرح است که کارگران با این دستمزدها چگونه زندگی میکنند. برای پاسخ به این پرسش آنرا بی هیچ مقدمه ای با یک مربی آموزش رانندگی، یک راننده تاکسی، یک کارگر جوان و یک کارگر میانسال در میان گذاشتم.
حسن محمدی مربی آموزش رانندگی در این باره می گوید : من ماهیانه تقریبا ۶۵۰ هزارتومان می گیرم، ماشین هم مال خودم نیست ماهی ۴۰۰ هزارتومان کرایه خانه می دهم با ۴ میلیون پول پیش، خوب با این حقوق، سهم من از زندگی فقط غصه و حسرت است من باید پاسخگوی همه کم و کاستی های خانواده ام باشم، اما هیچکس پاسخگوی من نیست من از ۷ صبح تا ۷ شب هرچه گاز می دهم به گرد پای گرانی و تورم نمی رسم. حقوق من ثابته، اجناس هی بالا میرن، بچه ها بزرگتر میشن و خرج شون هم بیشتر، من مانده ام با این حقوق چکار کنم فقط امید من اینه که هرچه زودتر این وضعیت تغییرکند.
جمال ۱۵ سال راننده تاکسی است او می گوید: در جا که هیچ، حس می کنم عقب عقب می روم با اینکه از ۷ صبح تا ۱۱ شب کارمیکنم، سهم من از زندگی کلاچ، ترمز، دنده و مسافره و ۱۵ ساعت کار، این هم شد زندگی؟ می گوید ۴۲ سال دارد، موهایش ریخته، ته ریشش بیشتر به سفیدی می زند وسن اش را بالاتر نشان می دهد. ادامه می دهد تا حالا با هزار و یک بدبختی و قرض و بدهی ۲۰ میلیون تومان خرج بچه ام کرده ام، متولد شد قلب اش مشکل داشت هفت سال است، هنوز مراقبت لازم دارد دیگر چیزی در زندگی ندارم، من مانده ام ویک ماشین فکسنی، حالاساعت ۴ است ومن فقط ۲۰ هزارتومان کارکردم اول صبح لاستیک ترکاندم، ۴۰ هزارتومان هم جریمه شدم، دیگه نمی دونم چکارکنم. مسافری را سوارمی کند به او می گویم پاسخ پرسشم ام را ندادی چپ چپ نگاهم می کند ومی گوید پس اینها قصه کرد شبستری بود برات خواندم، در خودم فرو می روم و او زیر لب غرولند می زند، سوسک هم این طور زندگی نمی کند!
یاور کارگر لوله سازی صفا ۴۵ سالش است، تاکنون درچند جا کارکرده ۲۰ سال سابقه کاردارد. پرسش را اینطور پاسخ می دهد دستمزد نقش اصلی را در زندگی اکثر کارگران دارد چون درآمد دیگری ندارند من چند سالی است از کرایه خانه راحت شدم گفتم نفسی می کشم ولی اقساط وامها و هزینه آب، برق، گاز، تلفن و این گرانی ها نفسم را بریدن، ده روزه حقوق ماهیانه ام ته می کشد آن هم بشرطی که سر ماه حقوق را بدهند، سه ماهه که حقوق نگرفتیم. همسرم خیاطی میکند ولی باز هم نمیرسیم، امسال ۲۵ درصد مزد را بالا بردند ولی اجناس هم چند برابر شدند گوجه ۲۰۰۰، بادمجان ۲۵۰۰، قارچ ۶۰۰۰، سیب زمینی ۱۸۰۰ تومان، دیگه نمی دونیم چی بخوریم، گوشت و میوه که به دهان ما حرام شده، دخترم سال دوم دبیرستانه، استعداد خوبی داره، دوست داره دانشگاه بره، همین حالا هم شرمنده شم، آینده اش چه خواهد شد؟ خیلی نگرانم.
احسان ۲۳ ساله ، کارگر یک تعمیرگاه فنی است، اهمیت و نقش مزد در زندگی اش را این طور بیان می کند: دوسال پیش سربازی را تمام کردم یک سال دنبال کار گشتم و آخر سر مجبور شدم اینجا کار کنم، سال پیش ۲۵۰ هزارتومان می گرفتم و امسال که تجربه ام زیاد شده ۱۰۰ هزارتومان به حقوقم اضافه شده و بیمه شدم. از ۸ صبح تا ۹ شب، جوشکاری، سنگ زنی، برشکاری، با اسید، آب باطری و تعمیرات هم سر و کار دارم. خوب ۱۳ ساعت کار به این سختی، فقط ۳۵۰ هزارتومان؟ حتی ازمزد قانون کارهم کمتره، کرایه رفت وآمدم فقط ماهی۶۰ هزارتومان می شود، خوب با این حقوق که حالا حتی خرج خوراکم هم نمی شود من می توانم آینده ای داشته باشم؟ این هم ازروزگار جوانی ما، دریغ از دلخوشی و تفریح، آرزوهام همه برباد رفت، فقط دلم خوشه بیکار نیستم ! پایان
*برگرفته از سایت اتحاديه آزاد کارگران ایران