گرامی باد سالروز جاودانگی رفقای چریک «امیرپرویز پویان» و «رحمت اله پیرونذیری»

از مرگ نيز نيرومندتر برخواستی

چریک فدایی خلق رفیق « امیرپرویز پویان»

چریک فدایی خلق رفیق « امیرپرویز پویان»

و با حنجره دوست‌ داشتنی‌ات خواندی
آوازهای سرخ و بلندت را
روی فلات خفته در بند:
«بر پا برهنگان، بر پا گرسنگان،
بر پا ستمکشان»
برای خلق ميهن ات اسلحه به دوش گرفتی
و خشاب اسلحه‌ات
با گلوله‌هائی از آلياژ کينه و خشم پر بود
گلوله‌هائی از آلياژ خشم و کينه خلق
زيباترين زيور، برای سينه مزدوران
تو و يارانت با بُـــرّه‌های حنجره مسلسل‌ها
فرياد برداشتيد
چنان عظيم، چنان عظيم
که خلق خسته تکان خورد
و قصرهای خون و ستم به لرزه درآمد
تو در دلهای خلق می‌گشتی
و همچنان می‌خواندی
آوازهای سرخ و بلندت را
پر شور
و در مرکز ستم، به قلب دشمن شليک می‌کردی
با گلوی کينه فرياد برمی‌داشتی
و خاک ميهنت در هيجان و اميد می‌سوخت
سه هزار رنجر
سه هزار چترباز
ليک آنها تنها جنازه‌ات را يافتند
چرا که تو با آخرين گلوله خود
به شهادت رسيده بودی
با اين همه پيش از آنکه جرات کنند
به تو نزديک شوند
جنازه‌ات را به گلوله بستند

چریک فدایی خلق رفیق «رحمت اله پیرونذیری»

چریک فدایی خلق رفیق «رحمت اله پیرونذیری»

چقدر می‌ترسيدند
تو شهيد شدی
و با گلوی خونين خواندی
آخرين سطرهای آوازهای سرخ و بلندت را
روی فلات بيدار
«مرگ بر مزدوران»
«زنده باد خلق»
تو شهيد شدی
با اين همه هنوز از تو می‌ترسند
بيهوده نيست
تنها خاطره‌ات
ميراث کينه‌ای که به جا نهاده‌ای
برای شعله‌ور کردن آتش‌های جوان کافی‌ست
تو نمرده‌ای، نه
در ياد خلق نامت پابرجاست
کاش می‌ديدی که طوفان شکوفه داده است
و ياران ناشناخته‌ات که بسيارند
– چرا که تو رفيق خوب خلق ها بودی –
برخاسته‌اند
و چه پر شکوه!
اين شکوفه‌ای سرخ، آرزوی تو بود
که اينک شکفته چنين انبوه
ای ستاره خونين
ای شاخه بزرگ بارور طوفان

در شرايط اوج‌گيری جنبش مسلحانه خلق ايران که اکنون به عنوان واقعيتی انکارناپذير به رشد تصاعدی خود ادامه می‌دهد، خاطره رفيقی را گرامی می‌داريم که با نثار خون پاکش جنبش مسلحانه خلق ما را آبياری کرد.

رفيق اميرپرويز پويان در سال ۱۳۲۵ در شهر مشهد به دنيا آمد. تحصيلات ابتدائی و متوسطه را در اين شهر گذراند. رفيق از همان دوران نوجوانی با مشاهده عينی فقر توده‌های مردم و تماس مستقيم با آنها، تحت تاثير فضای سياسی خانواده‌اش با مسائل سياسی جامعه آشنايی پيدا می‌کرد و در حد همان شناخت ابتدائی از تضاد خلق با دشمن، به اعمالی نظير پخش اعلاميه و به راه انداختن اعتصاباتی که جنبه سياسی داشت در مدرسه و تشويق اطرافيان به فعاليت های سياسی اقدام می‌نمود و در ضمن با مطالعه و بحث و تحليل از مسائلی که در اطرافش اتفاق می‌افتاد، آگاهی سياسی خود را رشد می‌داد.

فعاليت های سياسی مشخص رفيق پويان از سالی که وارد دانشگاه شد، شکل گرفت. در اين سال ها بود که به اتفاق رفقا مسعود احمدزاده و عباس مفتاحی گروهی را تشکيل داد.

فعاليت های رفيق در گروه که اغلب نيز مخفيانه صورت می‌گرفت، ترجمه متون مارکسيستی و نوشتن مقالاتی در زمينه شناخت جامعه ايران بوده است. در اين دوره، رفيق پويان و ساير رفقا، بدون اينکه شرايط عينی ويژه جامعه ايران را به درستی تحليل کرده باشند، معتقد به تشکيل حزب پرولتاريا بر طبق فرمولهای تئوريک مبتنی بر تجربه‌های انقلابی پيشين بودند. ولی خيلی زود رفقا با برخوردی صادقانه و با تحليل عينی از شرايط جامعه ايران دريافتند که اوضاع خاص ايران در رابطه با گسترش سلطه امپرياليستی پروسه نوينی را برای تشکيل حزب طلب می‌کند. به اين ترتيب رفقا معتقد شدند که تنها با اتخاذ خط مشی مبارزه مسلحانه و با تشکيل هسته‌های سياسی-نظامی است که می‌توانند عناصر نطفه‌ای حزب پرولتاريا را عملاً تشکيل دهند.

در اين زمان بود که رفيق به نوشتن اثر معروفش، «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»، پرداخت و در سازماندهی «چريکهای فدائی خلق» نقشی اساسی ايفا نمود و از سال ۴۹ به صورت يک انقلابی حرفه‌ای در صف مقدم پيشاهنگان فدائی خلق قرار گرفت تا رسالت تاريخی خود را به انجام رساند و با نثار خون خود پرچم انقلاب را برافراشته‌تر سازد.

رفيق اميرپرويز پويان، اين مبارز سرسخت و دلير، که برخورد صادقانه و فعالش با مسائل جنبش، تعهد انقلابی رفقا را فزونی می‌بخشيد، عليرغم حيات کوتاهش در گروه فعاليتی چشمگير داشت، در تدارک، طرح و شرکت در عمليات نظامی، جمع بندی سياسی اين عمليات و سازماندهی تيم های سياسی-نظامی نقشی فعال ايفا می‌کرد. بالاخره او به همراه رفيق رحمت‌الله پيرونذيری، هنگامی که در سوم خرداد سال ۵۰ توسط چند صد مزدور دشمن محاصره شدند، با شهامت انقلابی و قلبی آکنده از خشم و کينه‌ای آتشين، به چنان نبرد قهرمانانه‌ای برخاستند که مزدوران دشمن را از وحشت به لرزه درآوردند. دشمن آنچنان نيروئی برای مقابله با اين دو چريک رزمنده، دو انقلابی راستين خلق، به محل آورده بود که دقيقاً ضعف او را در مقابل قدرت و نيروی چريک به اثبات می‌رساند و خلقی که شاهد اين درگيری نابرابر بود، قدرت و شهامت چريک و هراس مرگبار دشمن را از اين قدرت، هر چه عينی‌تر در چند قدمی خود لمس می‌کرد. می‌ديد که مزدوران دشمن با تمام نيروئی که گرد آورده بودند، در حالی که از وحشت و ترس به خود می‌ لرزند و جرات نزديک شدن به خانه را ندارند، چگونه مذبوحانه تلاش می‌کنند چريک ها را به تسليم شدن وادارند و زنده دستگيرشان سازند. ولی چه خيال باطلی …. يک ساعت …. دو ساعت …. سه ساعت …. ساعت ها می‌گذرد. رفقا همچنان سرسختانه به نبرد ادامه می‌دهند. نگاه های حيرت‌زده خلق به اين نبرد نابرابر، به اين دليری و از جان‌گذشتگی دوخته شده، قلبهای شان می‌تپد و از خود می‌پرسند «اينان کيستند که اينچنين سختند؟» و «سرانجام اين نبرد چه خواهد شد؟» …. و می‌بينند که چگونه اين رزمندگان راه رهائی خلق، تا آخرين قطره خون خود به نبرد با دشمن تا دندان مسلح ادامه می‌دهند و هرگز تسليم نمی‌شوند.

گرامی داشت جاودانگی رفقای چریک امیرپرویز پویان و رحمت اله پیرونذیری

بدينسان بود که اين دو رفيق دلاور و رزمنده در طی نبرد حماسه‌آفرين خود (سوم خرداد سال پنجاه)، پس از اينکه آنچه را که نمی‌بايست به دست دشمن بيفتد از بين بردند، سرانجام برای آنکه خود نيز به دست دشمن اسير نشوند، با شعارهای «پيروز باد انقلاب» و «زنده باد کمونيسم» به زندگی خود پايان دادند و حماسه پرشکوه هستی خود را در دل ها جاودانه ساختند. ما که آنها را می‌شناختيم می‌توانيم بگوئيم که آن لحظات، لحظاتی که پيام مرگ برای دشمن داشت، برای رفقا چقدر شادی‌بخش بود و چه انديشه‌ها از ذهن شان می‌گذشت …..

به راستی برای کسی که دارای وجودی سراپا عشق به خلق و قلبی مملو از کينه عميق به دشمن است، چه لذتی بالاتر از اينکه با عمل انقلابی خود ضربه‌ای بر پيکر دشمن وارد آورد. در آن لحظات آنان بی‌ترديد با چشمان دورنگر خود آينده پرشکوه را می‌ديدند که خلق ها از بندهای اسارت آزاد گشته و هر گونه ستم و بهره‌ کشی طبقاتی، هر گونه استثمار انسان از انسان نابود گرديده است. برای يک مبارز صادق چه دورنمائی شکوهمندتر و برانگيزنده‌تر از اين می‌تواند باشد؟


چنين بود که رفيق پويان اعتقاد داشت که اگر صد جان هم داشته باشيم سزاست که صد بار جان فدا کنيم، چرا که توده‌های زحمتکش هر روز صد بار جان می‌دهند.*

جاودانه باد خاطره رزمندگان راستين نبرد رهائی بخش خلق
رفيــق اميــرپــرويــز پــويــان
رفيق رحمت‌الله پيرونذيری

با ايمان به پيروزی راهمان
چريکهـــای فدائـــی خلـــق ایـران

*برگرفته از سایت سیاهکل (در اینجا می توانید کتاب «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» اثر رفیق پویان را مطالعه بفرمایید.

یک دیدگاه برای ”گرامی باد سالروز جاودانگی رفقای چریک «امیرپرویز پویان» و «رحمت اله پیرونذیری»

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s