سالها قبل هنگامی که معلم انقلابی رفیق صمد بهرنگی کتاب الدوز و کلاغها ؛ اولین کتاب از کتاب های جاودانه خود، را منتشر ساخت آنرا به روح انگیز و همسر مبارزش کاظم سعادتی تقدیم نمود. در آن زمان با توجه به سطح مبارزه در جامعه هنوز آن صمیمیت و صداقت انقلابی که با وجودش در آمیخته بود و می بایست در جریان حرکت مبارزاتی تاثیر خود را بجای بگذارد عیان نشده بود و هنوز آن شور مبارزاتی طوفان برانگیزش همچون آتش زیر خاکستر در درونش نهان بود. ولی صمد در وجود روح انگیز بعنوان زنی از بخش آگاه خلق چنان صداقت و پختگی را آمیخته با شهامت انقلابی می دید که شایسته تر دید کتاب خود را با یاد او منتشر سازد. ولی اگر در آنزمان با توجه به شرایط مبارزاتی جامعه رفیق صمد آرزو می کرد مادر انقلابی روح انگیز فرزندان مبارزی تربیت کند – با طوفانی که مبارزات خونین چریک های فدایی خلق در جامعه بر پا کرد و تاثیر عظیمی که مبارزه مسلحانه چریک ها در توده ای شدن مبارزه در جامعه بجا گذاشت – روح انگیز خود به طوفان انقلاب پیوست و فرزندانش را نیز به این طوفان سپرد. او بی دریغ همه چیز خود را نثار انقلاب رهایی بخش خلق های ایران نمود تا از شهادت پرافتخارش و خونی که برای باروری نهال انقلاب ایران تقدیم می کند فرزندان بی شماری تربیت مبارزاتی یابند و آرزوی رفیق صمد بهرنگی در بعد هر چه وسیع تری متحقق شود.
در تاریخ ۸ تیر ماه ۶۰ با انتشار خبر شهادت این مادر انقلابی از رسانه های رژیم، مردم ایران اوج رذالت و ددمنشی رژیم اسلامی را دیدند و نفرت و خشمی بزرگ از این سگان زنجیری در دلهای شان بجوش آمد. شهادت انقلابی روح انگیز نه فقط دوستان او را که همواره متأثر از وقار، درایت و شهامت او بودند، شدیدا متأثر ساخت، بلکه وسیع تر از آن در خدمت رشد آگاهی سیاسی تمامی مردم ایران قرار گرفت.
مادر انقلابی روح انگیز دهقانی خواهر رفیق بهروز دهقانی و رفیق اشرف دهقانی و همسر مبارز رفیق شهید کاظم سعادتی است.او در خانوادهای پرورش یافته بود که شرایط فقر زندگی آمیخته با روشنگری های مبارزاتی در درون خانواده، از یکسو او را با واقعیات تلخ جامعه طبقاتی آشنا ساخته و مشعل آگاهی را به دست وی میداد و از سوی دیگر کینه مقدس طبقاتی را در دل او بارور میساخت.او از همان ابتدا با رنج کار آشنا شد. پس از اتمام دوره دبستان شرایط خانوادگی مجبوراش کرد یکسال ترک تحصیل کند و سپس در حین تحصیل از طریق انجام کارهای دستی از قبیل ریسندگی در تأمین خرج خانواده سهیم گردید. هنوز دوره دبیرستان را تمام نکرده بود که با آگهی های دولتی مبنی بر استخدام معلم و اعزام به دهات آذربایجان مواجه شد. و این البته برای خانواده روح انگیز و خانواده های مشابه اقبالی تلقی گردید که به آنها روی آورده بود. بنابراین قبل از اتمام دوره دبیرستان در حالیکه هنوز ۱۷ سال بیشتر نداشت راهی یکی از دورافتاده ترین روستاهای آذربایجان در منطقه ارسباران گردید. این روستا بدلیل دورافتاده بودنش چه از راه ارتباطی و چه از لحاظ زیستی مشکلات بسیاری برای وی فراهم می کرد.او اولین تجارب زندگی اجتماعی را در همین ده کسب نمود و بعدها نیز در کوران مشکلات اجتماعی از این قبیل زنی پخته و آبدیده گردید. گویی گذران چنین دوره سخت زندگی لازم بود تا خود را برای مواجهه با بسیاری مسايل حاد که در مسیر زندگی اش گسترده شده آماده نماید.
علاوه بر این مادر انقلابی روح انگیز دهقانی در محیط انقلابی که با وجود رفقایی چون بهروز دهقانی، صمد بهرنگی، کاظم سعادتی و علیرضا نابدل فراهم بود، تربیت می یافت، در بین چنین رفقایی با مسایل سیاسی آشنا می شد و عمق این مسایل را با توجه به شناخت ملموس اش از مظالم اجتماعی با تمام وجود خود درک می نمود.
در سال۱۳۴۶ او با رفیق کاظم سعادتی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج ۲ فرزند پسر بود. در این دوره که جنبش خلق کم کم در سیر رشد خود به دوران طوفانی نزدیک میشد، تلاطم زندگی او نیز فرا می رسید. در سال ۴۷ با شهادت رفیق صمد بهرنگی اولین واقعه مبارزاتی از این نوع را تجربه کرد و با توجه به دوستی دیرینه صمد با خانواده مادر مبارز روح انگیز و شناختی که وی از خصوصیات انقلابی رفیق صمد داشت، شهادت او آتشی از خشم و نفرت نسبت به دشمن را در دل او بر افروخت.
شهادت رفیق صمد به همان گونه که در خدمت رشد آگاهی سیاسی نسلی از فرزندان خلق قرار گرفت در ارتقاء سطح آگاهی سیاسی او نیز مؤثر افتاد. در این زمان او این شعر را همواره تکرار میکرد، هرگز از مرگ نهراسیده ام …… هراس من باری از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون تر باشد و……. .
سال ۴۹ فرا رسید، سالی که مبارزه مسلحانه در ایران توسط انقلابی ترین و فداکارترین فرزندان صدیق خلق بنیان نهاده شد و از آنجا که برادر او رفیق بهروز دهقانی بعنوان یکی از بنیانگذاران سازمان چریک های فدایی خلق ایران و رفیق کاظم سعادتی همسر مبارز او از پیشگامان این مبارزه بودند خیلی زود در زندگی روح انگیز تحولاتی آشکار روی داد.
در اردیبهشت سال ۵۰ رفیق اشرف، رفیق بهروز دهقانی و یکی دیگر از برادران او (محمد دهقانی) و همچنین همسر مبارزش کاظم سعادتی توسط مزدوران رژیم شاهنشاهی دستگیر شدند. در همین روزها رفیق کاظم که فعالیت مبارزاتی اش برای دشمن شناخته نشده بود و تحت کنترل دشمن چند روزی موقتا در خانه خود به سر می برد شبانه با خوردن قرص سیانور و بریدن رگ های دستانش در حالیکه در خون خویش غوطه ور گشته بود، با دست خود به زندگی مبارزاتی اش پایان داد و شهید گردید.
مادر انقلابی روح انگیز در شرایطی شاهد این واقعه خونبار و از دست رفتن همسر مبارزش بود که چند روز بیشتر از تولد دومین فرزند او نمی گذشت، و درست در همین روزها بود که از خبر شهادت برادر انقلابی اش بهروز دهقانی در زیر شکنجه های رژیم شاه مطلع گردید. این وقایع کینه سترگی را در دل او بارور ساخت، کینه هایی که می بایست در شرایطی مناسب آتش خشمی را به دنبال آورد و در راستای خط انقلابی چریک های فدایی خلق، دشمن را در خود بسوزاند. در این زمان مسئولیت دو فرزند و مادر پیرش به عهده او قرار گرفت و او در حالی که با متانت تمام این مسئولیت را انجام میداد سعی می کرد خود را برای انجام وظایف انقلابی بزرگتر آماده نماید.
در سال ۵۲ با فرار موفقیت آمیز اشرف دهقانی از زندان رژیم شاه او را همراه مادرش دستگیر کرده و روانه سلول ساختند. او و مادر مبارزاش سه ماه در زندان به سر بردند در حالی که فرزند شیرخوارش را از او جدا ساخته و اجازه ملاقات با بستگان اش را به وی نمی دادند. پس از آزادی از زندان او در عین اداره خانواده از طرق مختلف چه با کار افشاگرانه خود در بین دوستان، آشنایانی که هر دم وسعت می گرفت، چه با کوشش در تربیت درست شاگردان خویش و چه از طریق ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی و شرکت در برنامه های مبارزاتی آنان سعی میکرد به سهم خود در پیشبرد جنبش خلق نقش ایفا کند. در جریان رشد و گسترش جنبش ضد امپریالیستی خلق در اواخر دوران شاه، رفیق روح انگیز در کلیه تظاهراتی که در تبریز بر پا می شد فعالانه شرکت می نمود و با خشم و نفرتی بی پایان به دشمن و با شهامت انقلابی که بسیار از آن برخوردار بود، چنان پر شور و قاطع با مزدوران کثیف امپریالیسم برخورد می کرد که اطرافیان شدیدا» تحت تاثیر قرار می گرفتند. یک بار مزدوری حزب الهی را که در صف تظاهر کنندگان ایجاد اغتشاش می نمود گوشمالی سختی داد. او با این مزدور گلاویز شده و چماق او (یک زنجیر) را از دستش خارج ساخت و با نشان دادن آن به مردم به افشای ماهیت پلید این دسته از به اصطلاح مبارزین آن روزی پرداخت. با وجود رفیق روح انگیز و مادر پیر و مبارزاش شعله های مبارزه در صحن خانواده دهقانی همچنان فروزان بود. از این رو در شرایطی که مردم می توانستند مکتومات قلبی خویش را آشکار نمایند، فوج فوج برای قدردانی و به پاس خون شهدای این خانواده به خانه آنها رو ی می آوردند و از رفیق روح انگیز و مادرش می خواستند در مجامع عمومی برای آنان از تجارب مبارزاتی و از خاطرات خود در مورد رفقای فدایی صحبت کنند و آنها نیز به خواست مردم پاسخ مثبت می دادند. پس از استقرار رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی مادر انقلابی روح انگیز خیلی زود به ماهیت ضد خلقی این رژیم پی برد و همچنین با درایت انقلابی اش به زودی متوجه سازش کاری اپورتونیست های لانه کرده در سازمان چریک های فدایی خلق گردید. از این رو هنگامی که چریک های فدایی خلق صف خود را از آن سازش کاران جدا نموده و اعلام موجودیت کردند، به هواداری از آنان پرداخت. و با ایمان به صحت نظرات چریک های فدایی خلق کلیه امکانات خویش را در جهت رشد سازمانی چریک ها قرار داد. خانه او بخصوص برای رفقای کردستان بصورت یک پشت جبهه در آمده بود و او با صمیمیت شایسته یک مادر انقلابی با هرآنچه در توان اش بود، سعی می کرد تمام انرژی خودرا در جهت خدمت به جنبش بکار گیرد.
رژیم منفور جمهوری اسلامی به دنبال برنامه های ضد خلقی خود در مورد کارمندان ، او را نیز به همراه هزاران آموزگار متعهد از شغل خود برکنار کرد. کسانی که در این زمان او را از نزدیک دیدند به یاد دارند که با چه روحیه پر نشاطی به این مسئله برخورد کرد. هیچگونه حسابگری خرده بورژوایی در کار نبود و او صرفا با تمسخر ، منطقی را که در احکام «اخراجیون» بکار برده شده بود به همکاران اش نشان می داد ولی اگر مسئله اخراج از نظر شخصی برای وی بی اهمیت بود او برای دفاع از حقوق معلمین در جریان اعتراضاتی که بدین مناسبت ترتیب می یافت فعالانه شرکت می کرد.
دیگر با شدت یابی مبارزه طبقاتی در جامعه چهره جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی هرچه بیشتر عریان شده بود و رژیم با درنده خویی شایسته سگان زنجیری امپریالیسم یورش خود را به خلق در وسعت بی سابقه آغاز کرد. در این یورش مادر انقلابی روح انگیز دهقانی به اسارت دشمن در آمد و چندی بعد مزدوران کثیف امپریالیسم برای به اصطلاح زهر چشم گرفتن از خلق و دامن زدن هر چه بشتر به فضای ترور و اختناق حاکم این مادر انقلابی و پاک باخته را ، زنی که در درون مبارزات خونین چریک های فدایی خلق پرورده شده بود ، به جوخه های اعدام سپرد.
گلوله های آمریکایی مزدوران جیره خوار رژیم، قلب آتشین او را با آن همه عشق به انقلاب رهایی بخش خلق ، با آن همه شور انقلابی قلبی که از کینه های به دشمن انباشته بود، نشانه رفتند و خون پاکش را بر زمین ریختند.
صحنه اعدام این مادر انقلابی یکی از پرشورترین صحنه های مبارزاتی بود، او با بی باکی مزدوران رژیم را خطاب قرار داده و گفته بود، گمان نبرید که خون من بیهوده بر زمین می ریزد نه شما و نه اربابان امپریالیست شما هرگز از انتقام خلق و از چنگال عدالت او مصون نخواهید بود. در تمام مدت او از شعار دادن دست نمی کشید. از برخوردهای قاطع او با دشمن صحنه اعدام را شور انقلابی فراگرفته بود و رفقایی که با وی اعدام شدند بر این شور می افزودند.
مزدوران رژیم وقتی از رفیق روح انگیز خواستند وصیت نامه ای بنویسد او فقط به نوشتن چند خط بسنده کرد و آن اینکه تمام امکنات مالی مرا به خواهرم اشرف بدهید تا در جهت نابودی امپریالیسم و سگ زنجیری اش رژیم جمهوری اسلامی بکار گیرد.
افتخار بر این مادر انقلابی شجاع که در آخرین لحظات زندگی خود نیز قبل از اینکه حتی به فکر دو جگر گوشه اش باشد به نابودی دشمن و پیروزی انقلاب می اندیشید.
آری روح انگیز سمبلی از پیوند روشنفکران انقلابی ایران (چریک های فدایی خلق) با توده های میهن مان بود . آنجا که مبارزات خونین چریک های فدایی خلق به ثمره نشست و موجی از حمایت توده ای را بر انگیخت، روح انگیز ها تولد نوینی یافتند ، به رشد و گسترش مبارزه دامن زدند و کیفیت جدیدی به آن بخشیدند. سازمان چریک های فدایی خلق با توده ها گره خورد و سمبل این پیوند پرشکوه مادر انقلابی روح انگیز دهقانی با زندگی و شهادت پر افتخارش بر شکوه آن افزود. خون مادر انقلابی روح انگیز با خون پیشگامان فدایی در هم آمیخت ، خون هایی که درخت انقلاب خلق را بارور می سازد. خون هایی که بر زمین میریزند تا دریایی پدید آید و دشمن را با تمام کثافات جامعه طبقاتی در خود فرو برند.
روح انگیز هرگز از خاطره خلق فراموش نخواهد شد و به حق شایسته آن است که بعنوان مادر انقلابی و حماسه آفرین همواره در یاد خلق زنده بماند.*
*برگرفته از سایت رسمی اشرف دهقانی
برخی از کارگزاران کشتار تابستان ۶۷ در تبریز و آذربایجان
http://www.iranglobal.info/node/62157
لایکلایک
هشتم تیرماه سالگرد اعدام ددمنشانه روح انگیز دهقانی
http://www.iranglobal.info/node/35798
لایکلایک
yadeshan gerami
لایکلایک
یادشان گرامی پاینده باد راهمان
لایکلایک
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما.
لایکلایک