بار دیگر در آستانه سالگرد رستاخيز سياهکل (١٩ بهمن ١٣۴٩) و قيام بهمن (٢١ و ٢٢ بهمن ١٣۵٧) قرار داریم، دو رویداد بزرگ تاریخی در جنبش انقلابی خلق های ما که نقشی تعيين کننده در مبارزه بدون وقفه مردم ما برای رسيدن به آزادی داشته اند.
سياهکل در شرایط سلطه دیکتاتوری لگام گسيخته رژیم شاه و در موقعيتی که رژیم سرنيزه هر صدای مخالفی را در گلو خفه کرده بود و با سرکوب خونين هر مبارزه اعتراضی به یاس و نااميدی دامن زده و عملا مبارزات مردم را به بن بست رسانده بود چون آذرخشی در این ظلمت شاه ساخته درخشيد و آن چنان نوری و حرارتی بر آسمان غم زده کشورمان افکند که در نتيجه آن جسارت و اميد جوانه زد و طلسم یاس و نااميدی در هم شکست و جانی تازه در کالبد جنبش انقلابی دميده شد. فضای نوین مبارزاتیای که به این طریق شکل گرفت در تداوم خود به قيام شکوهمند بهمن که نمایش قدرت عظيم توده های از بند رها شده بود، انجاميد و رژیم شاه را برای هميشه از صحنه سياست کشور پاک نمود.
رستاخيز سياهکل از همان آغاز چون تيری در چشم دشمنان مردم، خواب را از چشم آن ها ربوده بود. از رژیم شاه که آن را ناقوس مرگ خود می دانست و از هيج سبعيت و جنایتی برای به شکست کشاندن آن دریغ نورزید تا خمينی که آن را کار «استعمار» جلوه می داد و حزب هميشه خائن توده که آن را حرکتی جدا از توده و آنارشيستی جا می زد، تمامی دشمنان مردم ما عليرغم اختلافاتی که با هم داشتند عليه این حرکت جدید و تاریخی مبارزاتی سخن گفتند. اما عليرغم همه این دشمنی ها، سياهکل پایدار ماند؛ چرا که پاسخی به ضرورت زمان بود. سياهکل بن بست مبارزاتی آن سال ها را در هم شکست و راه مبارزه را در مقابل مردم قرار داد. پس از سال ها رکود و خمود فضای سياسی، جامعه به این حرکت جدید واکنش نشان داد؛ به آن نيرو داد و از آن حمایت نمود. صد ها تن از جوانان انقلابی در پاسخ به ندا و پيام سياهکل به جنبش مسلحانه و صفوف کمونيست های فدایی پيوستند و جان خود را در مسير آزادی و سعادت کارگران و زحمت کشان فدا کردند. در این مسير چند سال بعد در تداوم این مبارزه و حمایت مردمی از آن، همگان دیدند که چگونه توده ها در قيام بهمن با الهام از راه و روش مبارزه ای که سياهکل مروج آن بود مراکز سرکوب رژیم شاه را مورد یورش قرار داده و دیکتاتوری وابسته شاه را برای هميشه به زباله دان تاریخ انداختند.
راز راه گشائی سياهکل در این واقعيت بود که این حرکت انقلابی بر تئوریای استوار بود که از واقعيت عينی اخذ شده بود. چرا که تئوریسين های رستاخيز سياهکل رفقا «مسعود احمدزاده» و «امير پرویز پویان» بر این باور بودند که «تئوریای که از واقعيت عينی اخذ نشده باشد، طبعا نمی تواند هم با واقعيت عينی رابطه ای درست بر قرار کند.» با چنين باوری بود که آن ها با استفاده از همه امکانات موجود تلاش کردند تا شناختی واقعی از جامعه خود به دست آورده و تحليلی عينی از شرایط ارائه دهند.
یکی از رهنمودهای گرانقدر از گنجينه تئوریک چریکهای فدائی خلق این است که در جامعه ما تا نظام سرمایه داری وابسته حاکم است روبنای سياسی این نظام چيزی جزء دیکتاتوری عریان نخواهد بود، استبدادی که تحمل هيج مخالفتی را نداشته و هر اعتراضی را با سرنيزه پاسخ می دهد. این تز که یکی از اصل های تئوری راهنمای رزمندگان سياهکل بود، چون از تحليل واقعيت عينی اخذ شده بود و با خود واقعيت انطباق داشت هم چون آموزشی تاریخی، روشنی بخش راه پویندگان راستين راه رهائی طبقه کارگر و توده های تحت ستم ایران شد. در اثبات درستی این تز می توان سرنگونی رژیم شاه را مثال زد که چون این سرنگونی همراه با نابودی نظام سرمایه داری حاکم صورت نگرفت، همگان دیدند که دیکتاتوری بار دیگر و این بار در لباس جمهوری اسلامی تداوم یافت.
اگر به رویدادها و تحولات سياسی جامعه در ٣۴ سال اخير به دقت نگاه کنيم می بينيم که در آغاز روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی توسط امپریاليستها، عدم پيروی نيروهای سياسی موجود در آن مقطع از همين تز انقلابی چریکهای فدائی خلق و در نتيجه معرفی این رژیم به مثابه رژیمی ملی و ضد امپریاليست، به استبداد اسلامی امکان داد تا با دستی باز به فریب توده ها پرداخته و در شرایط سازشکاری و مماشات طلبی آن نيروها پایه های رژیم ننگين اش را در جامعه ما مستحکم سازد. این البته در شرایطی بود که تشکيلات چریکهای فدایی خلق با وفاداری به همان تحليل های انقلابی رفقای تئوریسين سياهکل، با شنا در خلاف جهت جریان موجود، به مردم خود و تمامی نيروهای صف خلق هشدار می دادند که سيستم سرمایه داری وابسته حاکم بر ایران هنوز پا برجاست و این رژیم تازه روی کار آمده درست در جهت تحکيم این سيستم به نفع امپریاليستها و سرمایه داران وابسته داخلی حرکت می کند؛ و هشدار می دادند که این رژیم هم، چون رژیم شاه دیر یا زود به روی مردم شمشير خواهد کشيد و دیکتاتوری شدیدا و وسيعاً قهرآميزی را بر جامعه حاکم خواهد ساخت. متأسفانه در آن زمان کمتر نيرویی به این ندای انقلابی گوش فرا داد و پی به ماهيت واقعی جمهوری اسلامی به مثابه رژیم حافظ نظام سرمایه داری وابسته برد. در ٣۴ سال گذشته، کشتارها و جنایت های جمهوری اسلامی جز تائيدی بر صحت آموزه های انقلابی رزمندگان سياهکل نبوده است. اما با این همه باز هم شاهد
بودیم که وقتی دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی جهت فریب مردم بازی جناح خوب و جناح بد، راه انداخته و چنين جلوه داد که در جامعه تحت سلطه ایران با حاکميت سيستم سرمایه داری وابسته در آن امکان «اصلاح و گشایش» وجود دارد، وقتی در سال های نه چندان دور بلندگوهای تبليغاتی و اتاق های فکر جمهوری اسلامی
با برخورداری از حمایت امپریاليستها، با خاتمی و «پروژه کلان اصلاحات» اش تلاش کردند بخش هائی از جامعه ما را فریب دهند و «ولایت مطلقه فقيه» را «مردم سالاری دینی» و «حکومت قانون» جا زده و با فریب و ریا ، دیکتاتوری حاکم را تداوم بخشند، باز نيروهای متوهم که نمی خواهند آموزههای به جا مانده از رستاخيز سياهکل را آویزه گوش خود کنند، به دنبال رژیم راه افتاده و به او کمک کردند تا مدتی دیگر با فریب بخش هائی از جامعه برای تداوم سلطه خونين خود زمان بخرد.
امروز اما کفگير تبليغات «اصلاح طبی» رژیم به ته دیگ خورده است. با روی کار آمدن روحانی، حالا این روشنفکران قلم به مزد هستند که با هزار ترفند می کوشند دولت روحانی را برای مردم متفاوت از پيشینياناش جا بزنند. این ها با کمک کسانی که نه با سيستم سرمایهداری حاکم بر ایران بلکه صرفاً با این یا آن سياست
دولتهای حاکم مشکل دارند از «تدبير و اميد» روحانی، این مهره خادم نظام سخن گفته و می کوشند در شرایطی که جمهوری اسلامی در یکی از سخت ترین دوران زندگی خود به سر می برد مردم تحت ستم ایران را به امکان بهبود زندگی مشقت بار خود در چارچوب دیکتاتوری حاکم اميدوار ساخته و تا آن جائی که می توانند آن ها را به اميد «گشایش» اوضاع فریب دهند. در حالی که حتی نگاهی به عملکرد چند ماهه دولت روحانی نشان می دهد که آن چه در این چند ماه رخ داده است جز گشایشی در افزایش و گسترش روز افزون اعدام نبوده است. تا جائی که در حدود ٨ ماهی که روحانی روی کار آمده حداقل روزی ٣ تن اعدام شده اند و تنها در عرض دو هفته اول سال جدید ميلادی به گزارش خبرگزاریها ، حداقل ۴٠ تن به چوبه دار سپرده شده اند. این واقعيت نيز به نوبه خود نشان می دهد که در رژیم جمهوری اسلامی که حافظ سيستم سرمایهداری وابسته در ایران می باشد توسل به قهر و خشونت عليه مردم، ذاتی همه دولتهائی است که با ژستها و آرایش چهرههای ظاهرا متفاوت مدتی زمام قدرت را به دست می گيرند.
بنابراین بر اساس آموزش چریکهای فدائی خلق که به قيمت خون رزمندگان دلير سياهکل و هزاران تن از زنان و مردان انقلابی جامعه اخذ شده تا نظام سرمایهداری در ایران حاکم است و در حال حاضر تا جمهوری اسلامی بر قدرت است امکان هيچ گونه اصلاح و بهبود واقعی و کسب کمترین آزادیها و تضمين حقوق دمکراتيک شهروندی وجود ندارد. واقعيت این است که آزادی مردم ما و رهائی آن ها از قيد ستم های طبقاتی و انواع دیگر از ظلم و جوری که متحمل می شوند تنها با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و همراه با آن از بين بردن سيستم سرمایهداری وابسته ممکن است.
در سالگرد دو رویداد تاریخی رستاخيز سياهکل و قيام بهمن، بکوشيم تا با اتحاد و تشدید مبارزات مان ضمن وفاداری به درس ها و تجربيات خونين مبارزات رزمندگان سياهکل و تودههای قيام کننده در بهمن ۵٧ آموزشها و تجارب انقلابی به دست آمده را دستمایه مبارزات قاطع عليه رژیم و حاميان امپریاليست اش برای رسيدن به آزادی قرار دهيم.*
جاودان باد خاطره سرخ و تاریخ ساز رزمندگان سياهکل!
نابود باد رژیم وابسته به امپریاليسم جمهوری اسلامی!
زنده باد مبارزه مسلحانه که تنها راه رسيدن به آزادی ست!
پيروز باد انقلاب! زنده باد کمونيسم!
با ایمان به پيروزی راهمان
چریکهای فدایی خلق ایران
*برگرفته از سایت سیاهکل