حادثه غم انگیز و تاسف بار آتش سوزی ساختمان پلاسکو و توام با آن فرو ریختن ساختمانی با قدمت ۵۶ سال، مردم سرزمین مان را در شوک سختی فرو برد. ساخت مجتمع پلاسکو توسط یکی از سرمایه داران یهودی به نام حبیب اله القانیان ـ مالک شرکت پلاسکو، بزرگترین کارخانجات صنایع پلاستیکسازی ایران ـ در سال ۱۳۳۹ شروع شده بود و در سال ۱۳۴۱ به پایان رسید؛ این ساختمان عظیم که بلندترین ساختمان تهران در آن دوران بود، پس از قیام بهمن ۵۷ توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد تا در آینده از درآمد حاصله از آن کمک حال مستضعفان باشند ولی دیری نپایید که کیسه های دوخته شده خون خواران حکومتی را پر کرد و تنها زجرهایش به کارگران و زحمت کشان رسید.
باری پس از حادثه امروز و فرو ریختن ساختمان پلاسکو به سبب آتش سوزی، تا به دین لحظه تلفات جبران ناپذیری به مردم سرزمین مان زده شده است. بسیاری از آتش نشانان که آمار دقیقی از آن ها داده نشده در زیر آوار گرفتار شدند، کارگرانی که در آن جا مشغول به کار بودند و مغازه دارانی که تمام سرمایه شان در آن جا نهفته بود، دار و ندارشان بر باد رفت و طبق نقل قول ها بسیاری از آن ها حتی فاقد بیمه بوده اند.
به هر حال قصدم از این نوشته در هم ریخته و پس و پیش آن بود که در اخبار و صفحات مجازی بمباران شدیدی علیه مردم صورت گرفته است که اگر ازدحام آن ها در آن مکان نمی بود تلفات کمتری داده می شد و می توانستیم جان تعداد بیشتری را نجات دهیم؛ با این فرافکنی ها می خواهند صورت مسئله را عوض کنند. می خواهند بر سر کارهای نا کرده شان جهت تعمیر و ترمیم ساختمان سرپوش بگذارند؛ می خواهند جمله «ازدحام مردم سبب اخلال در رسیدگی شده بود» را بر سر زبان ها بیندازند و وظیفه خود را در قبال آن به حاشیه برانند تا چون همیشه مقصر سازی کنند و دست پیش را بگیرند بل که پس نیفتند. نظام جمهوری اسلامی وابسته به سرمایه داری و نهاد مستضعفان حامی آن، که نامی پر مسما دارد ولی پشت پرده در حال کیسه دوختن هستند از اجاره هر باب مغازه در ساختمان مذکور میلیون ها تومان به کیسه می زنند تا خون کارگران و مردم را هر چه بیشتر بمکند ولی تا به امروز حتی یک بار هم به فکر تعمیر و ترمیم اساسی از نظر فنی و تاسیساتی و… که حداقل هر ۳۰ سال یک بار نیاز مبرم چنین ساختمان هايي است، نبوده اند.
قصد من عبور کردن از قصور مردم نیست ولی همه مشکلات هم آن نیست. جامعه ما چگونه باید آموزش ببیند؟ فرهنگ سازی چگونه شکل می گیرد؟ آیا یکی از دلائل تجمع مردم و ازدحام آن ها، دست آورد اعدام های خیابانی و تبلیغات وسیع حکومتی برای مشاهده اجرای عمل شنیع اعدام نیست؟ آیا دعوت حکومت برای مشاهده شلاق زدن شخصی در ماه محرم، به سبب خودن و یا آشامیدن در ملع عام نیست؟ آیا این دعوت کردن ها و تبلیغات برای تجمع و مشاهده یک عمل ضد حقوق بشری، یکی از عواملی نیست که جامعه ما بیمار گونه حریص تماشا باشند و مشغول ثبت کردن وقایع توسط تلفن های همراه شان؟
با این تفاسیر آیا به جاست که بی کفایتی و ناکار آمدی مشتی مافیای حکومتی رانت خوار، خون خوار و جنایت کار وابسته به سیستم نکبت و هار سرمایه داری را در رخ دادن چنین فاجعه ای به حاشیه برانیم و مردم نگون بختی را که در حال مشاهده از دست رفتن سرمایه زندگی شان هستند و یا مادر پیری را که نگرانی از دست دادن فرزندان نان آورش او را به آن مکان کشانده، مشکل اصلی کشته شدن ده ها تن از شهروندان مان بدانیم؟
در پایان این غم بزرگ و این ضایعه تاسف بار را به مردم و خانواده ها و وابستگان قربانیان این حادثه تسلیت می گویم و با ایمان به نابودی ظلم و ستم جنایت کاران جمهوری اسلامی برای بازماندگان آرزوی بردباری می کنم.
نابود باد نظام سرمایه داری وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد!
پریسکه
۲۹دی ماه ۱۳۹۵