تاريخ کليۀ جامعه هائى که تا کنون وجود داشته*، تاريخ مبارزۀ طبقاتی است.(۱)
کارل مارکس آموزگار بزرگ پرولتاریا، اندیشمند نابغه ای بود که پایه های سوسیالیسم علمی را به مثابه علمی برای انقلاب بر مبنای ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی و اقتصاد سیاسی بنا نهاد و از تلفیق بهترین اندیشه های قرن نوزدهم یعنی فلسفه آلمان، علم اقتصاد انگلستان و سوسیالیسم فرانسه، علم رهایی انقلابی ترین طبقه عصر ما، یعنی طبقه کارگر را از یوغ سرمایه داران جهان خوار پدید آورد.
مارکس نقش جهانی و تاریخی پرولتاریا را به عنوان موجد جامعه سوسیالیستی بیش از پیش عریان ساخت و به قول لنین: «فقط فلسفه ماتریالیسم فلسفی مارکس بود که راه بیرون آمدن از بردگی معنوی را که تمام طبقات ستم دیده تا کنون در آن سرگردان بودند، به پرولتاریا نشان داد. فقط تئوری اقتصادی مارکس بود که وضعیت واقعی پرولتاریا را در نظام عمومی سرمایه داری تشریح کرد.»
از مقطع پیدایش مارکسیسم به مثابه علم آموزش پرولتاریا، کارگران مسلح به این تئوری در جریان مبارزه طبقاتی خود پرورش یافته و آگاه شدند، از موهومات جامعه بورژوازی آزاد گشته و بیش از پیش به عنوان یک طبقه متحد و یکپارچه در مبارزه طبقاتی شان علیه سرمایه به موفقیت های بیشتری نائل می گردند.
کارل مارکس در ۱۴ مارس ۱۸۸۳ دیده از جهان فرو بست؛ اما بعد از گذشت یک قرن و اندی از مرگ اش هنوز یادش در دل های میلیون ها کارگر و رنجبر سراسر جهان زنده است و تئوری و آموزه های مارکس هم چنان راهنمای مبارزات سترگ کمونیست ها و میلیون ها کارگر و زحمت کش سراسر دنیا می باشد.
گرامی باد خاطره آموزگار و اندیشمند بزرگ پرولتاریا کارل مارکس!
برگرفته از نشریه پیام فدایی شماره ۲۴ صفحه ۲۴
زیر نویس:
(۱)»مانيفست حزب کمونيست» یکی از مهمترین اسناد برنامه ای کمونيسم علمی است. «این کتاب کوچک به اندازه چندین کتاب ارزش دارد: مضمون اش تا امروز سراسر پرولتاریا متشکل و رزمنده دنيای متمدن را جان می بخشد و به جنبش در می آورد.» (لنين) این برنامه که در دسامبر ١٨۴٧ و ژانویه ١٨۴٨ بوسيله کارل مارکس و فریدریک انگلس برای اتحادیه کمونيست ها نگارش یافت نخستين بار در فوریه ۱۸۴۸ در لندن به صورت جزوه ای در ٢٣ صفحه به طبع رسيد. آن گاه از مارس تا ژوئيه ١٨۴٨ در «Deutsche Londoner Zeitung» ارگان دموکراتيک مهاجران آلمانی انتشار یافت و سپس در همان سال در لندن به شکل رساله ای در ٣٠ صفحه تجدید چاپ گردید. چاپ مذکور مبنای چاپ های دیگری قرار گرفت که بعدها به اجازه مارکس و انگلس انتشار یافت. «مانيفست» در ١٨۴٨ به چندین زبان اروپائی (فرانسوی، لهستانی، ایتاليائی، دانمارکی، هلندی و سوئدی) ترجمه شد. در چاپ ١٨۴٨ هيچ نامی از مؤلفان نيست. نام آنها نخستين بار در مقدمه ای که ج. ج. هارتی در ١٨۵٠ در روزنامه چارتيست ها موسوم به «Red Republican» بر نخستين ترجمه انگليسی نوشت ذکر شد.
* يعنى تمام تاريخى که به صورت اسناد کتبى در دسترس ما قرار دارد. در سال١٨٤٧ هنوز ماقبل تاريخ جامعه و سازمان اجتماعى مربوط به پيش از تاريخ مکتوب،تقريباً به هيچ وجه معلوم نبود. طى مدتى که از آن زمان می گذرد، هاکس هائوزن مالکيت اشتراکى زمين را در روسيه کشف کرد، مائورر ثابت کرد که اين شکل مالکيت يک مبداء و منشاء اجتماعى است که کليۀ اقوام ژرمنى، تکامل تاريخى خود را از آن شروع کرده اند و به تدريج معلوم شد که مالکيت اشتراکى روستائى در همه جا از هند گرفته تا ايرلند شکل اوليۀ جامعه می باشد و يا بوده است. سازمان درونى اين جامعۀ کمونيستى اوليه را با آن شکل نمونه وارى که داشته است، مورگان توضيح داد و با کشف ماهيت حقيقى قبيله و موقعيت آن در ميان طايفه، به قضيه سرانجام بخشيد. پس از تجزيۀ اين کمون اوليه، جامعه به طبقات خاص و سرانجام متضاد تقسيم می شود. من سعى کردم که در کتاب «منشاء خانواده، مالکيت خصوصى و دولت، (چاپ دوم Stuttgar (اشتوتکارت) ١٨٨٦) جریان این تجزیه را توصيف کنم. (حاشيه انگلس به طبع انگليسی سال ١٨٨٨، آخرین جمله در طبع آلمانی ١٨٩٠ حذف شد.)