کارگر زندهاندیشی که با همتی بلند در ستایش زندگی و زیبایی، آزادی و سوسیالیسم عاشقانه به قلب دریا زد.
زمانی که عشق و صداقت، آگاهی و هوشیاری و مبارزه هدفمند و روشن، حرف اول و آخر را میزد، رفیق نوراله اسدیان با شوری در درون و لبخندی صمیمی و پر مهر که در عمق قلب وفادارش ریشه داشت با اعلامیهها و نشریههایش، کتابها و سخنرانیهایش در گسترده محیطهای کاری جنگ و نبرد روزمره کار و سرمایه در صف اول و در کنار یارانش میدانداری میکرد.
پیام رسالت تاریخی دفن کردن سرمایهداری و میراثش را که بر عهده طبقهاش سپرده شده است را به خوبی و نیک آموخته بود.
یک مروج سازمانده ارزنده و یک مبلغ کمونیست در میان طبقهاش بود و زبان اعتراض و رفیق صدیق هم طبقهایهایش. دست در دست یارانش خواستهای زیبا و زندگیساز آزادی و برابری را دلاورانه به رخ ارتجاع میکشیدند و در شوراها و تشکلات مستقل کارگری رعشه بر اندام رژیم سرمایهداران انداخته بودند. تمام همتاش را جسورانه و آگاهانه در خدمت پاشاندن بذر نورافشان آگاهی، اتحاد و تشکلیابی و سوسیالیسم میگذاشت.