دکتر سعید نصرالهی، پزشکی انقلابی و فداکار و یک چهره محبوب مردمی در میان خلق لر است. پدر و مادر دکتر از مالکان و خوانین لرستان بودند، اما عشق دکتر به مردم و به ویژه محرومین در طول روزگار، او را به یک پزشک مردمی تبدیل کرد که بعدها به دلیل مخالفتها و فعالیتهایش علیه رژیم ضدخلقی جمهوری اسلامی و خدمات فراموش ناشدنیاش به مردم و به ویژه محرومان لرستان جایگاه رفیعی در قلب مردم و تمامی آزادیخواهان و مبارزین پیدا نمود. به همین دلیل با بازگویی خاطرهای از این پزشک مبارز و فداکار، یاد او را گرامی میدارم.
اواخر تابستان سال ۶۰ بود، سرکوبها با شدت هر چه بیشتری ادامه داشت. من در آن زمان با سازمان فدایی بخش اقلیت کار میکردم. در آن زمان اقلیت زیر فشار عملیاتهای نظامی سازمان مجاهدین خلق و همچنین فشار خیل هواداران مبارز سازمان، تز «جوخههای رزمی» را مطرح و تبلیغ میکرد. به همین دلیل هم در تلاش جهت سازماندهی چنین «جوخه»هایی به شهر دورود رفته بودم. باید در برابر سرکوبهای سیستماتیک و سراسری رژیم میایستادیم. مطرح شدن ضرورت مقابله مسلحانه با ارتجاع وحشی حاکم، شور زیادی را در میان هواداران سازمان ایجاد کرده بود، اما متاسفانه این جوخهها به دلیل سیاست و نگرش رهبری سازمان هیچ گاه به یک سیاست عملی و سراسری تبدیل نشد و باعث شد تا امر سرکوب سازمان اقلیت با تسهیلات بیشتری برای دشمن امکانپذیر شود. در آن مقطع یعنی یورش ضد انقلاب هار به سازمانها و تودههای مبارز در سراسر کشور، فعالیت تبلیغی، انتشار نشریه و اعلامیه از جمله فعالیتهای محوری رفقای تشکیلات ما بود. شهر دورود از جمله شهرهایی بود که سازمان از پایگاه تودهای وسیعی در آن برخوردار بود. دورود شهر کوچکی بود. اکثر ساکنین شهر، یا کارگران کارخانه سیمان بودند، یا کارگران راه آهن و بقیه هم کسبه بودند. به خواندن ادامه دهید