اسمر آذری ( كه به اشتباه اصغر آذری نوشته شده ) در شهريور ماه سال ۱۳۳۹ در خانواده ای زحمت كش در روستای يام مرند در آذربايجان به دنيا آمد . در جريان جنبش توده ها در سال های ۵۶ – ۵۷ ، فعالانه در مبارزات مردمی شركت كرد. در اين زمان او يك دانشآموز نوجوان بود كه در مسايل مبارزاتی محيط تحصيل خود بسيار فعال و پرشور بود. در آن روزگار در اثر فعاليت های اسمر در راس جنبش دانشآموزان در مدرسه، موفق شدند تا نه تنها مدير مدرسه -كه عنصری وابسته به رژيم شاه بود- را از مدرسه اخراج كنند بلكه نام مدرسه را تا مدت كوتاهی از دبيرستان امير نظام به دبيرستان اشرف دهقانی تغيير دهند.
با اسقرار رژيم اسلامی ، اسمر با هواداری از چريك های فدایی خلق هم چنان به فعاليت های سياسی خود ادامه داد. او با ترتيب دادن برنامه های كوهنوردی به طور دست جمعی، با پخش و توزيع اعلاميهها و نشريات سازمان در سطح شهر تبريز و… كوشيد تا در رابطه هرچه فعال تر و نزديكتری با سازمان قرار گيرد.
بخش ديگری از فعاليتهای او، شركت در اعتراضات خانوادههای زندانيان سياسی در جلوی زندان تبريز بود. در جريان اين اعتراضات، خانوادههای زندانيان سياسی به ماشينهای مزدوران رژيم حمله كردند و در جريان اين حركت، اسمر داديار و معاون دادستان تبريز را كتك زد. با اين حركت او شناخته و توسط نيروهای رژيم دستگير شد.
پس از دستگيری، رفيق اسمر آذری تحت شديدترين شكنجهها قرار گرفت. در جريان محاكمات فرمايشی سال های ۶۰، او در مقابل فحاشی های موسوی تبريزی، سيليای به گوش او نواخت كه عمامهاش از سرش به زمين افتاد. او به حبس ابد محكوم شد.
فعاليتهای اسمر در زندان نيز قطع نشد. پس از وقايع خرداد ماه سال ۶۰ و تشديد شرايط ترور و اختناق در جامعه، مزدوران رژيم ، اسمر را كه قبلاً به حبس ابد محكوم شده بود در تاريخ ۳۰ تيرماه سال ۶۰ تيرباران كردند. بعداً زندانيان سياسی ديگر نقل كردند كه اسمر حتا در موقع اعدام نيز سرود «ای پرچمدار ستمكشان..» را می خوانده.
او مانند صدها هزار مبارز ديگر تا آخرين لحظه زندگی در مقابل رژيم سياه و مرگآفرين جمهوری اسلامی تسليم نشد.*
*برگرفته از وبلاگ البرز
مهمانی سیانور و خون در خانه خواهر بسیجی!
http://www.iranglobal.info/node/66888
لایکلایک
آزاده بندری و یادمانده هایش از زندان های دهه شصت رژیم ولایت فقیه!
http://www.iranglobal.info/node/66759
لایکلایک